برایان بیکس؛ و تبیین استقلال حقوق از سایر رشته ها
کارهای برایان بیکس Brian Bix نه از آن جهت که دارای ایده ی نو و جدیدی هستند؛ بل به خاطرِ نثر روان و شیوا و دسته بندی مطالبشان، برایم تحسین برانگیز بوده اند. هر چند گرایش بیکس به پوزیتویسم حقوقی از میانِ نوشته هایش قابل استنباط است، اما مقاله اش درباره حقوق طبیعی، یک تصویر جالب و خوبی از مکتب حقوق طبیعی عرضه می کند. مقاله های او غالباً در مجموعه مقالات آکسفورد به چاپ رسیده و عملاً نوشته هایی متفاوت از یک مقاله شده اند. نوشته های تحلیلی اش از یک موضوع خاص، برای دانشجویی که به دنبال مطالب شسته و رفته در مباحث فلسفه حقوق هستند، بی نظیر است.
مثلا در مقاله «حقوق به مثابه ی یک رشته مستقل»، بیکس به خوبی از پس کار بر آمده و توانسته رویکردها و نظریه هایی که حقوق را رشته ای مستقل از سایر رشته ها می دانند، طبقه بندی کند. به نوشته ی او، پذیرشِ استقلالِ حقوق از سایر دانشها، خود را در سه شکل متفاوت نمایان میسازد:
۱. استدلال و تصمیمگیری حقوقی، از منطق و شکل متفاوتی نسبت به سایر استدلالها و تصمیمگیریها بهره میبرد و از این حیث دارای استقلال است.
۲. استدلال و نیز تصمیمگیری حقوقی فی نفسه کافی هستند و نیازی به بهرهگیری از سایر رویکردها و دانشها برای پیشرفت و تکامل ندارند.
۳. و نهایتاً اینکه حقوقدانان و نظریهپردازانِ حقوقی، باید تنها در چارچوبِ دکترینِ حقوقی، به بررسی موضوعاتِ حقوقی بپردازند و التفاتی به سایر دانشها و موضوعات نداشته باشند.
علاوه بر اینها، بیکس استقلالِ حقوق از سایر دانشها را از سه منظر قابل بررسی دانسته است: از منظر توصیفی(Descriptive)، از منظر تحلیلی(Analytical) و از منظر تجویزی(Prescriptive).
از نگاه توصیفی با بررسی نظام حقوقی و نیز نظام آموزشی آن، میزانِ استقلال حقوق از سایر دانشها و عوامل مورد ارزیابی قرار میگیرد، بی آنکه قضاوتی صورت پذیرد. نگاهِ تحلیلی، با تحلیلِ ماهیتِ حقوق و ابعاد نظری و عملی آن، امکان یا عدم امکانِ، و یا ضرورت یا عدم ضرورت استقلالِ حقوق از سایر دانشها را در کانون توجه خود قرار میدهد. و در نهایت، نگاه تجویزی ، بر اساسِ دادههای حاصل از دو نگاهِ پیشین، راهِ حلِ مناسب را برای تغییر وضعیتِ موجود به وضعیتِ مطلوب، پیشنهاد میکند. وی در ادامه این مقاله، بر اساسِ همین موارد، نظریه هایی که قائل به استقلال حقوق هستند را بررسی و توصیف کرده که آن هم خواندنی است.
همین نگاهِ بیکس را می توان در سایر مقالاتش مشاهده کرد: ساده و روان، و با دسته بندی های منطقیِ قابل درک. نمونه های دیگر از کارهای او را -که از همین سبک برخوردار است- ذیلا می توانید مشاهده کنید:




