در جمهوری اسلامی، قانونگذار کیست؟

بسمه تعالی

مقاله ای که در ادامه این پست قرارگرفته، مقاله ای است که نوروز امسال برای دور جدید ماهنامه سوره اندیشه نوشتم و در شماره اخیر آن منتشر شد. این مقاله عملاً پا در کفشِ دوستان حقوق عمومی کرده(!) و ماهیت تقنین در نظام سیاسی جمهوری اسلامی را مورد بازاندیشی قرار داده است. دغدغه اصلی که در آن مورد توجه واقع شده این است که : درست است که جمهوری اسلامی در چهارچوب ادبیاتِ حقوقی-سیاسی رایج در جهان تشکیل شد و نهادهای آن را به عاریه گرفت، اما دارای مبانی ۱۰۰٪ متفاوت و حتی متضاد با آن نظامهای سیاسی بود. این تضاد مبانی و اشتراک الفاظ و نهادهای سیاسی-حقوقی، موجب شده که بسیاری از تحلیلگران حقوقی و سیاسی، همه ی آثار و تبعاتی که بر نهادهای سیاسی در غرب هست را برای نهادهای جمهوری اسلامی نیز حمل کنند؛ که نتیجه آن احساسِ تناقض و دوگانگی در نظام سیاسی شده است.

این مقاله با درک این مساله به سراغ به تحلیل ماهیت نهاد تقنین در جمهوری اسلامی رفته و این پرسش را مطرح کرده که: در جمهوری اسلامی، چه کسانی، به نمایندگی از چه کسانی دست به قانونگذاری می زنند؟ در نظام لیبرالی، نمایندگان پارلمان به نیابت از مردم -به عنوان منشاء مشروعیت- دست به قانونگذاری می زنند. آیا در ایران این نمایندگان مجلس هستند که قانون را برای همگان الزام آور می کنند؟ آیا منشاء التزام مردم به قوانین، تصویب نمایندگان است؟ نمایندگان این حق را از چه کسی کسب کرده اند؟ از مردم؟ یا از ولی فقیه؟

برای پاسخ به این سوال، کوشیده شده تا ابتدا تئوری های نمایندگی در فلسفه سیاسی مورد مطالعه قرار گیرد و سپس، با توجه به مبانی نظری و قانون اساسی جمهوری اسلامی، به سوالات فوق پاسخ داده شود.

از هر گونه نقد - منصفانه و غیرمنصفانه! - استقبال می کنم.

منبع مکتوب مقاله : 
سلمان عمرانی، قانونگذار کیست؟ ماهنامه سوره اندیشه، شماره ۵۰ و ۵۱ (شماره ۳ دور جدید)، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۰، صفحه ۱۱۰

ادامه نوشته

شاخِ ذهنِ ما


گاه یک تصویر چقدر زیبا می تواند مفاهیمِ عمیق فلسفی و معرفت شناسی را نشان دهد.
نظریه «عینک ذهن» کانت، همه تلاشش را کرده تا همین نکته کاریکاتور را توضیح دهد.
قصه ی این کرگدن، قصه ی ماست؛
ما شاخی جلوی چشمانمان نداریم که با آن، همه جهان را در دو طرفِ یک شاخ ببینیم.
اما ذهنمان پر است از پیشفرض ها و پیش داوری ها که همانندِ این شاخ عمل می کند!
همه ما تصور می کنیم که بی طرفانه قضاوت می کنیم و منطبق با واقع.
مثلِ همین کرگدنِ رئالیست!
و مثل او تصور می کنیم، که میانِ همه جهان شاخی است زیبا! 
و جهان دو نیمه است: نیمی این سوی شاخ، نیمی آن سوی شاخ!
غافل از اینکه به ذهنمان عینکی است، نادیده.

قضاوت، کار سختی است.قضاوت در هر کاری...

«اللهم أرني الأشیاء کما هی»


________________
* (این کاریکاتور، اثری است از Selçuk Erdem از کشور ترکیه.)