بسمه تعالی

روز گذشته بود که به طور اتفاقی در یک مرکز پژوهشی، کتابی دیدم با عنوان Transitional Justice در سه جلد مبسوط: «عدالت انتقالی». کنجکاو شدم تا از محتوای این نوع جدید از عدالت سر در بیاورم. مثلاً نسبت این عدالت با سایر انواع عدالت چیست؟ آیا نوع جدیدی از مفهوم عدالت در کنار عدالتِ توزیعی، اصلاحی، کیفری، رویه‌ای،... است؟ یا این عنوان مستقل، تنها برای رساندن یک گرایش خاص از همان انواع پیشین است؟ کتاب مشتمل بر مجموعه مقالاتی بود که با مقدمه نلسون ماندلا  به چاپ رسیده بود؛ آن هم در زمان ریاست جمهوری وی بر آفریقای جنوبی.

مقدمه کتاب، توضیح خوبی درباره‌ی مفهوم «عدالت انتقالی» داده بود. به نوشته Neil J. Kritz ویراستار علمی کتاب، عدالت انتقالی نوع خاص و مستقلی از عدالت نیست، بلکه رویکردی است برای دستیابی به انواع عدالت؛ آن هم در دوره گذار از یک حکومت استبدادی یا حکومت‌های درگیر جنگ، به حکومت دموکراتیک، پایدار و همراه با صلح. در جوامعی که گرفتار خشونت و بی‌عدالتی هستند، دوره انتقال، دوره‌ی بسیار حساس و سرنوشت‌سازی است که به دلیل تغییر ساختار و یا سیاست‌های حکومت، اتخاذ سیاست‌های ویژه‌ در زمینه‌های مختلف ضروری است. تغییر یکباره نظام سیاسی و قضائی، عملاً ممکن نیست و به همین جهت پیش‌بینی یک فرآیند مشخص گریزناپذیر است.

در دوره انتقالی، شرایط خاصی حکمفرماست. در این دوره، نظام سیاسی دچار تزلزل شده، و صلاحیت و مقبولیت مقامات از میان رفته است؛ اعتبار قوانین مورد تردید قرار گرفته اند؛ نیروهای جدید غالباً فاقد تجربه مدیریتی و قضایی هستند؛ فهرستی از مرتکبین جرایم در برابر خیل عظیمی از بزهدیدگان قرار دارند که باید به وضعیت هر دو رسیدگی شود. در این فرآیند، مجازات عاملان خشونت دولتی، بزهدیدگان این جرایم، اصلاح قوانین مادر و تغییر ساختارهای اداری و قضایی تعیین کننده است. تک تک این مسائل بسیار مهم است. اگر عدالت انتقالی به طور جدی مورد توجه انقلابیون و اصلاح‌گران اجتماعی قرار نگیرد، دستیابی به اهداف انقلاب دور از انتظار خواهد بود.

با این اوصاف، مقدمه‌نگاری نلسون ماندلا بر کتاب توجیه پذیر بود. آفریقای جنوبی پس از رهایی از نظام آپارتاید (تبعیض نژادی) نیازمند گذار از این نظام حقوقی و سیاسی خشونت بار و ناعادلانه، به یک نظام مبتنی بر برابری و عدالت بود. آفریقای جنوبی در عمل هم توانست با طمأنینه و آرامش، دوره‌ی انتقال به نظام جدید را طی کند، و به اهداف انقلاب دست پیدا کند. (گزارش یک فعال فرهنگی از آفریقای جنوبی ۱و ۲)

اگر چه این موضوع برای عصر امروز ما کاربرد چندانی ندارد، اما اگر حقوق‌دانانِ ما در ابتدای انقلاب اسلامی مطالعه‌ای در این حوزه داشتند، طبعاً در فرآیند انتقال نظام قضایی پیش از انقلاب به نظام قضایی انقلابی تأثیرگذار می‌بود.  جستجو در منابع فارسی هم موید این مطلب است، چرا که بحث خاصی درباره آن صورت نگرفته است. الا در موارد معدود، آن هم در سایت‌های فارسی زبان افغان (+، +، +). اتفاقاً توجه افغانها به این رویکرد جالب توجه و منطقی است. حکومت جدید افغانستان به موضوع عدالت انتقالی (گذار از دوره خشونت‌بار طالبان به دوره مردمسالاری) هنوز نیاز مبرم دارد. توجه به بایسته‌های عدالت انتقالی می‌تواند از آسیب‌های بعدی ناشی از افراط و تفریط جلوگیری کند. علاوه بر افغانستان، کشورهای عربی که طی چند سال گذشته از سلطه حکومت‌های خودکامه رهایی یافته‌اند نیز نیازمند توجه به آموزه های عدالت انتقالی هستند. تونس، مصر، لیبی، و در آینده‌ای نه چندان دور یمن و بحرین، نیازمند تأمل در این زمینه هستند.

ـــــــــــــــــــــــــــ
* برای مطالعه بیشتر:
۱، ۲،
* برای «Transitional Justice» علاوه بر «عدالت انتقالی»، معادل‌هایی نظیر «عدالت تدریجی» و «عدالت دوران گذار» نیز پیشنهاد شده است که هر یک از یک جنبه می‌تواند بیانگر محتوای این آموزه‌ها باشد.